هر کتاب که جلوتر می‌رم، خانم مونت گومری بازهم من رو بیشتر از پیش شگفت‌زده می‌کنه. این جلد پر از احساسات انسانی فوق‌العاده و شخصیت‌های جدید و دوستداشتهر کتاب که جلوتر می‌رم، خانم مونت گومری بازهم من رو بیشتر از پیش شگفت‌زده می‌کنه. این جلد پر از احساسات انسانی فوق‌العاده و شخصیت‌های جدید و دوستداشتنی بود و خیلی خوشحالم که تو این بازه از زندگیم، این کتاب روشنی روزهام شد :) انتهای این جلد پر از حس غم آمیخته با شادی قریب الوقوعی بود که انتظارش رو تو کتاب بعدی و «خونه رویاها»ی جدید میکشم....more
آه که چقدر دلم برای خواندن نثر دلنشین مینو کریم زاده لک زده بود. این کتاب من را دوباره به نوجوانی‌هایم برد، به وقت‌هایی که تند تند و با هیجان کتاب قلبآه که چقدر دلم برای خواندن نثر دلنشین مینو کریم زاده لک زده بود. این کتاب من را دوباره به نوجوانی‌هایم برد، به وقت‌هایی که تند تند و با هیجان کتاب قلبهای نارنجی و پیش از بستن چمدان را ورق میزدیم و دور میزهای کانون با هم جمع میشدیم و با حرارت راجع به کتابها صحبت میکردیم. داستان فضای زنده و سادهای دارد، از یک روز ساده و یک خانه تکانی معمولی شروع میشود و هر لحظه فکر میکنی اینجاست که گره داستان ایجاد شود، آن لحظهای آرش با دوستش بیرون میرود، آن لحظهای که آرش از پنجره وارد خانه میشود، اما هیچ کدام از اینها نیست. گره داستان با مادر ایجاد میشود، چیزی که فکرش را هم نمیکنی. کتاب شخصیت‌های جورواجوری دارد که هر کدام یک جوری به دل مینشینند و این داستان را دوستداشتنیتر و خواندنی میکند. طراحی جلد هم بسیار مرتبط و زیباست، پردهای که در باد تکان میخورد و قاب عکسی در وسط که باید جای عکس مادر باشد و خالی است و قاب عکسی که کج شده است و معنای آن را در انتهای داستان درک میکنی. ...more
با صدای اشکان عقیلی‌پور شنیدم که صدا و لحن فوق‌العاده‌ای داشت. داستان بسیار معمولی است و کاملاً قابل پیش‌بینی، اما هیجان و کشش بالایی دارد که شما را تابا صدای اشکان عقیلی‌پور شنیدم که صدا و لحن فوق‌العاده‌ای داشت. داستان بسیار معمولی است و کاملاً قابل پیش‌بینی، اما هیجان و کشش بالایی دارد که شما را تا انتها همراه میکند. برای یک بار مطالعه بدک نیست....more
نسخه صوتی این کتاب را که ماه آوا منتشر کرده بود، شنیدم. تا حد زیادی مطمئنم که اگر این کتاب به این زیبایی در نسخه صوتی منتشر نشده بود، قادر نبودم آن را نسخه صوتی این کتاب را که ماه آوا منتشر کرده بود، شنیدم. تا حد زیادی مطمئنم که اگر این کتاب به این زیبایی در نسخه صوتی منتشر نشده بود، قادر نبودم آن را تا انتها ادامه دهم. روایت صوتی کتاب بسیار جذاب است و گویی نمایشی را می شنوی. اما محتوای کتاب بسیار سطحی و ناپخته است. شاید علت عمدهای که من را زده کرد، رویکرد خوشبینانه نویسنده به خیانت است. شخصیت راجر بسیار از سردی و نظم همسر خود بد میگوید، اما در جایی از داستان نمیبینیم که خود راجر محبتی نسبت به خانواده خود داشته باشد، درحالیکه بارها با جان و دل برای میویس از خود مایه میگذارد. پایان داستان با بیرحمی بسیار همراه است و سعادت و خوشبختی راجر را در مرگ زن اولش میبیند، در حالیکه راجر میتوانست اندکی جرئت داشته باشد و با صداقت زندگیاش را همسرش پایان دهد. ...more
برای کسی که زمانی در بچگی‌اش دوست خیالی داشته، چه کتابی بهتر می‌تواند زاویه دید دوست خیالی‌ات را منتقل کند به جز کتابی که از زبان یک دوست خیالی نوشته برای کسی که زمانی در بچگی‌اش دوست خیالی داشته، چه کتابی بهتر می‌تواند زاویه دید دوست خیالی‌ات را منتقل کند به جز کتابی که از زبان یک دوست خیالی نوشته شده باشد؟ کتاب به شدت جذاب و دوستداشتنی است، حتی برای منی که مخاطب کودک یا حتی نوجوان نیستم. توصیفات بسیار دلنشینی دارد که خواندنش قند در دل آدم آب میکند. یک نمونهاش مثلا: سعی کردم تصور کنم که قلب خیالیام چه طور ممکن بود بشکند، البته اگر واقعا قلبی داشتم. شکستنش مثل این بود که آب از گوی برفی قطره قطره بیرون بریزد، یا مثل بادکنکی بود که بترکد؟ شبیه روبان قرمز پاره پوره ی خط پایان در فردای مسابقه بود یا مثل عقربه های یک ساعت از کارافتاده که دیگر نمیتواند زمان درست را نشان بدهد؟ شبیه سیم دررفته ی گیتار بود یا کلیدی که توی قفل میشکند؟
من هیچوقت به خودکشی فکر نکرده‌ام، فقط همیشه ته ذهنم به خودم این اختیار را داده‌ام که اگر روزی قصدش را داشتم به خودم اجازه‌اش را بدهم. خیلی از چیزهایی من هیچوقت به خودکشی فکر نکرده‌ام، فقط همیشه ته ذهنم به خودم این اختیار را داده‌ام که اگر روزی قصدش را داشتم به خودم اجازه‌اش را بدهم. خیلی از چیزهایی که از نظر ورونیکا در کتاب دیوانگی به حساب میآیند، از روزمرگیهای من هستند و درک نکردم که چرا کسی باید بدون کامل زندگی کردن خودش را بکشد؟ کتاب را دوست داشتم، اما چندان چیز زیادی به من اضافه نکرد؛ شاید اگر کسی انگیزهای برای زندگی کردن بخواهد حرفهای بیشتری برای گفتن داشته باشد....more
یک کتاب خوب دیگر از فردریک بکمن. راجع به شهری است که زندگی مردم آن به ورزش هاکی گره خورده و همچنین اقتصاد شهر نیز بسیار به این ورزش وابسته است. نویسندیک کتاب خوب دیگر از فردریک بکمن. راجع به شهری است که زندگی مردم آن به ورزش هاکی گره خورده و همچنین اقتصاد شهر نیز بسیار به این ورزش وابسته است. نویسنده احساسات خواننده را به خوبی درگیر میکند و در تمام لحظات حساس و غم و شادی مخاطب را شریک میسازد. در هنگام خواندن کتاب با تلفیقی از تمام احساسات خوب و بد مواجه میشویم و بکمن با هنرمندی تمام ما را درگیر همه این احساسات میکند.
Loading...
