جشنواره بینالمللی فیلم برلین
جشنواره بینالمللی فیلم برلین | |
---|---|
پرونده:Berlinale.svg | |
مکان | برلین |
کشور | آلمان |
نخستین دوره | ۱۹۵۱ |
وبگاه |
جشنواره بینالمللی فیلم برلین (به آلمانی: Internationale Filmfestspiele Berlin) یا برلیناله (Berlinale)[۱] یکی از جشنوارههای معتبر فیلم دنیا است که هرساله در ماه فوریه در برلین آلمان برگزار میشود.
جشنواره فیلم برلین در کنار جشنواره فیلم ونیز و جشنواره فیلم کن، مهمترین رویداد سینمایی اروپا به شمار میرود.[۲] این جشنواره هر ساله جایزه خرس طلايی و خرس نقرهای را به برگزيدگان بخش اصلی اهدا میکند. خرس بهعنوان نمادی از شهر برلین شناخته میشود.[۳]
تاریخچه
دهه 1950
در روز نهم اکتبر 1950 و با پیشگامی اسکار مارتای آمریکایی، برای اولینبار کمیتهای تشکیل شد تا به بررسی ایجاد یک جشنواره بینالمللی فیلم در برلین بپردازد. علاوهبر مارتای از ایالات متحده و جرج ترنر همکار بریتانیایی وی، 2 نماینده از اداره کل سنای برلین، 4 نماینده از صنعت فیلم آلمان و یک خبرنگار در این کمیته حضور داشتند. در این جلسه زمان جشنواره 6 تا 18ژوئن 1951 و نام جشنواره «جشنواره بینالمللی فیلم برلین» مشخص شد. در روز تعیینشده فیلم ربکا (از آلفرد هیچکاک) گشاینده اولین جشنواره برلین بود. خرس طلایی بهعنوان نمادی از شهر برلین برای جایزه این جشنواره در نظر گرفته شد تا به فیلمهایی در ژانرهای درام، کمدی، جنایی و حادثهای و مستند اهدا شود. در آن سال فیلم «[[سیندرلا» محصول کمپانی دیزنی بهعنوان بهترین فیلم از سوی مخاطبان انتخاب شد چراکه حق انتخاب بهترین فیلم توسط یک هیات داوران متخصص برای فستیوالهای ممتاز کنار گذاشته شده بود و برلین هنوز باید سعی میکرد تا این عنوان را کسب کند. بهعبارت دیگر حق برپایی یک رقابت برای کن و ونیز محفوظ مانده بود اما این مساله که مخاطبان بهترین فیلم را انتخاب کنند موجب شد تا فیلمهایی همچون «رودخانه» (ژان رنوار) و «راشومون» (کوروساوا) از نظرها دور بماند. در سال 1954 دیگر ستارهها همچون سوفیا لورن، یوندو کارلو و جینا لولوبریجیدا نیز در برلین به چشم میخوردند اما هنوز انتخاب فیلم توسط مخاطبان موجب نادیده ماندن فیلمهایی از کوروساوا و داگلاس سیرک بود. همچنین یکی از مسائلی که در سالهای آغازین جشنواره مورد بحث فراوان قرار میگرفت، حضور یا عدم حضور فیلمهایی از کشورهای بلوک شرق و شوروی در جشنواره بود که ریشه در شرایط سیاسی شهر برلین داشت. در واقع ممکن بود که چنین دیده شود که مدیریت و سازماندهی جشنواره توسط دولت فدرال آلمان باعث آسیب دیدن «بیطرفی» جشنواره شود. از سوی دیگر دولتهایی مانند شوروی بشدت مراقب بودند که آیا میشود (و چگونه) از این جشنواره بهعنوان ابزاری سیاسی استفاده کرد؟ در واقع هر دو سو مسوول غیبت چندین دههای فیلمهای اروپای شرقی در برلیناله بودند. به عبارت دیگر سنای برلین تصمیمی اساسی گرفته بود تا فیلمهایی از بلوک شرق به جشنواره دعوت نشوند و اگر تلاشی هم برخلاف آن از سوی غرب روی میداد کشورهای شرقی آنها را ناکام میگذاشتند. اما یکی از مهمترین اتفاقات در سال 1956 افتاد و برلین موفق شد تا درجه ممتاز را بهعنوان یک جشنواره دریافت کند. به این ترتیب بخش رقابتی جشنواره به راه افتاد تا علاوه بر جذابتر شدن برلین، حق تعیین فیلم برتر از مخاطبان گرفته و به هیات داوران واگذار شود. در سال 1957 هم ساختمانهای تازه در برلین به چشم میخورد اما جنبه بینالمللی جشنواره بشدت زیر فشار بود. در واقع مردود شدن فیلمهای بلوک شرق در برلیناله در شرایطی که جشنوارهای مانند کن با فیلمهای بلوک شرق افتتاح میشد آن را در تنگنا قرار میداد. اما در سال 1958 بیش از هر زمان دیگر برلین «بینالمللی» شد. این امر در فهرست میهمانان نیز به چشم میخورد و برنامههای بسیار متنوع از نکات مثبت آن به شمار میرفت. در این دوره هیات داوران به ریاست فرانک کاپرا، خرس طلا را به «توتفرنگیهای وحشی» (اینگمار برگمان) اهدا کرد، سیدنی پوآتیه عنوان بهترین هنرپیشه را دریافت کرد و والت دیزنی به برلین آمد. در سال 1959 مدیر جشنواره یعنی آلفرد باوئر در پی آن بود تا با فرستادن نماینده به کشورهای مختلف، برلین این توان را داشته باشد تا هم در انتخاب فیلمهای شرکتکننده در برلیناله تاثیر بگذارد و هم جلوتر از جشنواره آنها را دیده باشد اما هزینه بسیار بالای سفر در آن دوران این امر را با مشکل روبهرو کرد. در این سال موج نوي فرانسه در برلیناله خودی نشان داد و مخاطبان حرفهای بیشتری قدم به این جشنواره گذاشتند. [۴]
دهه 1960
در سالهای آغازین این دهه برلیناله با مشکلاتی روبهرو شد. بهعنوان مثال در سال 1962 برنامههای جشنواره ضعیف بود و تعداد مخاطبان بهخاطر ساخت دیوار برلین و غیبت بازدیدکنندگان برلین شرقی بشدت کاهش یافت. سال بعد نیز اوضاع بحرانی بود و محتوای جشنواره وضع مناسبی نداشت. هیچ فیلمی الهامبخش نبود و حتی فکرهایی اینچنین هم به ذهن برخی خطور میکرد که جشنواره به یک دوسالانه تبدیل شود و تعداد برنامههایش کاهش یابد. در نظر گرفتن منافع سیاسی و اقتصادی، درخواستهای هنری و رقابت روبه رشد میان جشنوارههای مختلف نیز شرایط را سختتر میکرد. اوضاع در سال 1964 به بدترین وضع خود رسید و حتی یک فیلم هم مخاطبان را راضی نکرد. باوئر حتی به این فکر افتاد تا با تغییر در مقررات، فیلمهایی را که در جشنوارههای دیگر بهنمایش درآمده بودند وارد برلیناله کند. پیشنهاد برگزاری دورهای جشنواره در شهرهای دیگر نیز مطرح شد. حامیان این مساله افرادی بودند که موقعیت دیپلماتیک برلین را موجب این میدانستند که سیاست، جشنواره را در تنگنا قرار دهد. حتی پیشنهاد شد که جشنواره برلین به صورت مستقل اداره شود که البته تمام این پیشنهادها با بازخوردهای مختلفی همراه شد. اما سال بعد وضع رو به بهبود گذاشت و از نظر سینمایی برلیناله با موفقیت روبهرو شد. همچنین این دوره شاهد تولد «بخشها» در جشنواره بود. به این ترتیب فستیوال دارای بخشهایی همچون «اینفرمیشن شو»، «ریپرزنتیشن شو» و «رقابت» شد. بخش اول به دنبال نمایش فیلمهایی بود که «کمیته انتخاب» آنها را برای شرکت در بخش رقابت بیش از حد جنجالبرانگیز میدانست یا بهخاطر مقررات نمیتوانستند در رقابت شرکت کنند. بخش دوم هم مانند سکویی برای هیاتها و تهیهکنندگان کشورهای شرکتکننده بود تا خودشان هم دست به انتخاب و نمایش فیلم بزنند. از سوی دیگر منتقدانی همچون «انو پاتالاس» این مساله را مطرح میکردند که برلیناله باید خود را از الگوهایی همچون ونیز و کن جدا کند. بر این اساس برلین باید بهعنوان «جشنوارهای برای مخاطبان» میبود نه محرکی برای مصرفکنندهها، برای خالقها باشد تا ستارهها، برای بحث و بررسی باشد تا نمایش و «جایی برای تقابل باشد نه تعارفات متقابل» اما در سال 1968 چیزی که تصور آن دشوار بود روی داد. جشنواره فیلم کن که به نظر برخی الگویی برای برلین بود در اعتصاب دانشجویان لغو شد. در برلین هم انتظار وضعیتی مشابه بود اما برلیناله بنا به دلایل مختلفی به چالش کشیده نشد. [۵]
دهه 1970
در سال 1970 اتفاقی تاریخی برای برلین افتاد. فیلمی به نام«o.k.» برای شرکت در جشنواره دعوت شد. پس از نخستین نمایش، این بحث مطرح شد که آیا این فیلم موجب «ترویج تفاهم میان ملتها» که از اصول جشنواره بود، میشد؟ هیات داوران درخواست بیسابقه بازنگری پیرامون فیلم را ارائه کرد. صلاحیت هیات داوران برای چنین درخواستی زیر سوال بود. در واقع داستان فیلم پیرامون تجاوز و قتل یک دختر توسط گروهی سرباز بود. گرچه صحنههای فیلم در منظرههای اروپای مرکزی بود اما این باور وجود داشت که مفهوم فیلم با جریانی که در سال 1966 و در جنگ ویتنام برای یک دختر ویتنامی روی داد و رسانههای جهانی هم به آن پرداختند بیارتباط نباشد. این جریان باعث شد تا فیلم جنجالآفرین شود. ریاست هیات داوران برعهده کارگردان و فیلمبردار آمریکایی جورج استیونز بود. وی از سوی دوشان ماکاویجف، عضو یوگوسلاو هیات داوران با مخالفت روبهرو شد چراکه ماکاویجف ادعا کرد که هیات داوران مسیر سانسور را در پیش گرفت و به همین علت او از موقعیت خود کنارهگیری کرد. جنجالی بیسابقه روی داد و بخش مسابقه لغو شد و بهعنوان تنها دوره خرس طلا به هیچ فیلمی اهدا نشد. این رویداد سال بعد را نیز تحت تاثیر سایه خود قرار داد اما در سال 1974 اتفاق مهم دیگری روی داد؛ برای نخستین بار فیلمی از شوروی به صورت رسمی در جشنواره به نمایش درآمد. 2 فیلم از سهراب شهید ثالث با نام «طبیعت بیجان» و «یک اتفاق ساده» هم به نمایندگی از سینمای ایران در این سال به نمایش درآمد و مورد توجه بسیاری قرار گرفت تا جایی که حتی در تاریخچه جشنواره نیز به این رویداد اشاره شده است. در سالهای پایانی بویژه 1976 با حضور روسیه و کشورهایی از بلوک شرق، جشنواره بیش از پیش بینالمللی شد. در نتیجه، حضور قدرتمند سینمای آمریکا دارای تعبیری متفاوت از گذشته میشد. فیلمهای آمریکایی این دوره پیچیدهتر بودند چراکه در چند سال گذشته این سینما به صورت مشخصی عقب کشیده بود و مردم بیصبرانه منتظر بودند تا ببینند آمریکا در حضور بلوک شرق چه خواهد کرد. در سال 1978 نیز زمان جشنواره از ژوئن به فوریه تغییر کرد تا این جشنواره بتواند فیلمهایش را با استقلال بیشتری نسبت به رقیبانی چون جشنواره کن (که در ماه مه برگزار میشد) انتخاب کند. در همین سال بخش سینمای کودکان بالای 6 سال نیز معرفی شد چراکه این گروه سنی مخاطبانی قابل توجه بودند اما پایان این دهه با جنجال بر سر یک فیلم با نام «شکارچی گوزن» (درامی درباره جنگ ویتنام) همراه بود. این فیلم در نظر منتقدانش، ویتنامیها را مورد اهانت قرار میداد. کشورهای سوسیالیست به حمایت از ویتنامیها پرداختند و خواهان حذف آن از جشنواره شدند چراکه بر این باور بودند که شکارچی گوزن به «بهبود درک متقابل میان مردم دنیا» کمک نمیکند اما کمیته انتخابی اعلام میکند که با هر دخالتی در طرحریزی برنامهها مخالف است. در نهایت کشورهای سوسیالیست فیلمهای خود را از جشنواره بیرون کشیدند که ضربهای محکم اما قابل انتظار بر برلیناله بود. [۶]
سالهای 1980 تا 2009
اولین سال این دهه با چارهاندیشی برای بازگرداندن کشورهای سوسیالیست به برلین بود اما این مشکلات کمکم برطرف شد تا اینکه در سال 1983 استقبالی بیسابقه از برلیناله صورت گرفت. در سال 1987 در پی سیاستهای گورباچف، آزادی بیشتر شد و اصطکاک بین غرب و شرق کاهش یافت. در این سال تمام بخشها شاهد حضور فیلمهایی از شوروی بودند و تنها یک سال بعد برلین تبدیل به مهمترین فستیوال برای فیلمهای اروپای شرقی شد که زمانی با دشواری در آن حضور مییافتند. با فروپاشی دیوار برلین اولین برلیناله در 2 سوی شهر برگزار شد اما دهه 1990 افت و خیزهایی را هم شاهد بود چراکه فشار رقابت میان جشنوارهها مسالهساز شد. در واقع هرچه پول بیشتری در یک جشنواره در کار بود، فیلمهای بیشتری تمایل داشتند تا نخستین نمایش خود را در آن جشنواره برپا کنند. دعوت به برلین برای یک فیلم باعث تحریک جشنوارههای دیگر برای دعوت آن فیلم میشد و در نتیجه برلین دست خالی میماند. در واقع در سال 98 صحبت از فیلمهایی که برلین آنها را از دست داده بود، بیشتر از ستارهها و فیلمهای درخشان حضور یافته در آن بود اما در دهه بعد هر سال برلین با افزایش مخاطب همراه بود به طوری که در فاصله میان سالهای 2007 تا 2009 با در نظر گرفتن بحران اقتصادی تعداد تماشاگران از 220 هزار نفر به بیش از 274 هزار نفر رسید. [۷]
برندگان جایزه خرس طلایی
بازیگران مرد برنده جایزه خرس نقرهای
حضور سینمای ایران
ایران از مهمترین کشورهای آسیایی است که از سال ۱۳۵۳ (۱۹۷۴ میلادی)، همواره در یکی از بخشهای جشنواره فیلم برلین حضور داشته است[۱۶]. بر پایه برخی منابع، سینمای ایران پیش از سال ۱۹۷۴، دو بار در سالهای ۱۹۵۸ و ۱۹۶۳ با فیلمهای شبنشینی در جهنم (ساموئل خاچیکیان و موشق سروری) و شقایق سوزان (هوشنگ شفتی) در این جشنواره حضور داشته است.[۱۹]
جایزهها
- جایزه خرس نقرهای (۱۹۷۴)، فیلم طبیعت بیجان (سهراب شهید ثالث) - بهترین کارگردانی
- جایزه خرس نقرهای (۱۹۷۶)، فیلم باغ سنگی (پرویز کیمیاوی) - بهترین کارگردانی
- تقدیر مخصوص (۱۹۹۱)، فیلم دندان مار (مسعود کیمیایی)
- جایزه خرس نقرهای (۲۰۰۶)، فیلم آفساید (جعفر پناهی) - بهترین کارگردانی
- جایزه خرس نقرهای (۲۰۰۸)، رضا ناجی در فیلم آواز گنجشکها (مجید مجیدی) - بهترین بازیگر مرد
- جایزه خرس نقرهای (۲۰۰۹)، فیلم درباره الی (اصغر فرهادی) - بهترین کارگردانی
- جایزه خرس طلایی (۲۰۱۰)، فیلم جدایی نادر از سیمین (اصغر فرهادی) - بهترین فيلم
منابع
- روزنامه وطن امروز شماره 358، چهارشنبه, 21 بهمن ۱۳۸۸ صفحه ۱۱
- ↑ «ایرانیها هنوز با فیلمساز یا دوربین راحت نیستند»، دویچه وله فارسی
- ↑ حضور پر رنگ سینمای ایران در جشنواره فیلم برلین (وبگاه بیبیسی فارسی)
- ↑ «جايزه صلح جشنواره برلين برای حنا مخملباف». رادیو فردا. ۲۷ بهمن ۱۳۸۶. دریافتشده در ۷ خرداد ۱۳۸۸.
- ↑ روزنامه وطن امروز شماره 358، چهارشنبه, 21 بهمن ۱۳۸۸ صفحه ۱۱
- ↑ روزنامه وطن امروز شماره 358، چهارشنبه, 21 بهمن ۱۳۸۸ صفحه ۱۱
- ↑ روزنامه وطن امروز شماره 358، چهارشنبه, 21 بهمن ۱۳۸۸ صفحه ۱۱
- ↑ روزنامه وطن امروز شماره 358، چهارشنبه, 21 بهمن ۱۳۸۸ صفحه ۱۱
- ↑ خرس طلایی برای فاتح آکین، دویچه وله فارسی
- ↑ فیلمی از آفریقای جنوبی شگفتی آفرید، خبرگزاری مهر
- ↑ برلیناله ۲۰۰۶: خرسهای طلایی و نقرهای نصیب چه کسانی شدند؟، دویچه وله فارسی
- ↑ خرس طلایی هدیه برلین به «ازدواج تویا»، رادیو فردا
- ↑ جایزه صلح جشنواره برلین برای حنا مخملباف، رادیو فردا
- ↑ «درباره الی» برنده خرس نقرهای شد، رادیو زمانه
- ↑ خرس طلایی برلیناله به فیلم «عسل» رسید، دویچه وله فارسی
- ↑ برلیناله ۲۰۰۶: خرسهای طلایی و نقرهای نصیب چه کسانی شدند؟، دویچه وله فارسی
- ↑ ۱۶٫۰ ۱۶٫۱ ۱۶٫۲ حضور پر رنگ سینمای ایران در جشنواره فیلم برلین، وبگاه فارسی دویچهوله خطای یادکرد: برچسب
<ref>
نامعتبر؛ نام «DW» چندین بار با محتوای متفاوت تعریف شده است. (صفحهٔ راهنما را مطالعه کنید.). - ↑ ۱۷٫۰ ۱۷٫۱ خرس نقرهای جشنواره فیلم برلین برای رضا ناجی، وبگاه رادیو فردا خطای یادکرد: برچسب
<ref>
نامعتبر؛ نام «RF» چندین بار با محتوای متفاوت تعریف شده است. (صفحهٔ راهنما را مطالعه کنید.). - ↑ خرس طلایی برلیناله به فیلم «عسل» رسید، دویچه وله فارسی
- ↑ حقیقت، محمد (۲۰ اردیبهشت ۱۳۸۸)، ماهنامه سینمایی فیلم، ج. اول ش. ۳۹۴، ص. ۱۱۲ پارامتر
|عنوان= یا |title=
ناموجود یا خالی (کمک); از|مقاله=
صرفنظر شد (کمک)